کلیپ تصویری با موضوع ولایت فقیه

کلیپی  کوتاه و فوق العاده زیبا با موضوع ولایت فقیه همراه با صحبت های امام خمینی (ره)،امام خامنه ای ، شهید مطهری،علامه مصباح،حجت الاسلام و المسلمین قرائتی،حجت الاسلام والمسلمین پناهیان  استاد رحیم پور ” اینایی که میگن دیکتاتوری اسلام رو نمی فهمند چیه،فقیه اگه پاش رو اینطور بذاره اگر یک گناه صغیره بکنه از ولایت ساقط هست…. “(حتما ببینید)



دانلود کلیپ

حجم : 43 مگابایت

نظر آیت الله بهجت(ره) در مورد اختیارات ولایت فقیه

سخن درباره زمان غیبت کبرای حجت حق است، که در این موقعیت نمی توان برای مسأله بیش از سه صورت فرض کرد.





مخالفت با ولايت‌فقيه در حد شرك بالله است.

 علامه مصباح یزدیعلامه مصباح يزدي: ايمان به ولايت‌فقيه در واقع همان ايمان به ولايت ائمه اطهار(ع) است، چرا كه رجوع به فقيه تنها با سفارش و امر ائمه(ع) انجام شده است، وگرنه فقها در ذات خود داراي ويژگي تكويني خاصي نيستند كه سبب ولي شدن آنها شده باشد.




ادامه نوشته

ولایت فقیه (بخش پایانی)

در بخش پایانی این سلسله نوشتار، به بررسی ادامه احادیث و روایات و همچنین منابع پرداخته شده است.



ادامه نوشته

ولایت فقیه (بخش چهارم)

در بخش چهارم این سلسله نوشتار، به بررسی احادیث و روایات پرداخته شده است.



ادامه نوشته

ولایت فقیه (بخش سوم)

در بخش سوم این سلسله نوشتار، به بررسی دلایل عقلی و براهین نقلی پرداخته شده است.



ادامه نوشته

ولایت فقیه (بخش دوم)

 ولایت فقیه (بخش نخست)

واحد تحلیل سفیر هراز؛ در  اینجا دلایل و براهین مورد نظر ایشان را در دو بحث کلی براهین عقلی و نقلی مورد بحث قرار می دهیم.

1- براهین عقلی (برهانی – جدلی)

امام خمینی در بیانی اساسی، تصور ولایت فقیه رابرای تصدیق آن کافی و ضروری می داند.  یعنی او با نگرش کلامی ولایت فقیه را از احکام بدیهی عقلی محسوب می نماید. بنابراین می توان گفت ولایت فقیه هم در زمره مطالب بدیهی و ضروری دینی و هم در سطح مطالب نیازمند استدلال (حداقل برای تأیید) قرار دارد یا به عبارت دیگر دلیل عقلی نسبت به مسأله ای ضروری و بدیهی تأییدی بیش نیست و تصور ولایت فقیه خود به خود باعث تصدیق آن می گردد.

 

ایشان در بیان بداهت مسأله ولایت فقیه می فرمایند:

پس ولایت فقیه بعد از تصور دقیق این حکم، مسأله ای نظری که نیازمند به برهان باشد نیست (همان، ص 467)؛ و یا ولایت فیقه از موضوعاتی است که تصور آنها موجب تصدیق می شود و چندان به برهان احتیاج ندارد(ولایت فقیه، ص 9).

البته منظور از بدیهی در اینجا بدیهی کلامی است؛ یعنی پس از تصدیق اصول دین یعنی توحید و معاد، ضرورت نبوت و رسالت مطرح می گردد. ضرورت نبوت خود به خود و به طور مشخص، ضرورت امامت را به مثابه ادامه نبوت در پی دارد و در اثر پذیرش ضرورت امامت است که می توان به ضرورت ولایت فقیه رسید. پس بدیهی بودن ولایت فقیه به معنای بدیهی بودن رهبری شرعی در جامعه دینی و ناشی از بداهت نبوت و امامت است و این یک مسأله کلامی است و خود برهانی جدلی محسوب می شود نه برهانی فلسفی یا فقهی.

 

این است که امام در بحث از دلایل و براهین عقلی ولایت فقیه به همان دلایل و براهین نبوت، امامت و ضرورت حکومت و رهبری در جامعه بشری استناد می کند.

برای نمونه می فرماید:

همان دلایلی که لزوم امامت پس از نبوت را اثبات می کند، عیناً لزوم حکومت در دوران غیبت ولی عصر (عج) را در بردارد... و آیا خردمندانه است که بگوییم خداوند حکیم به هرج و مرج میان مسلمین و پریشانی احوال آنها رضا داده است (کتاب البیع، همان، ص 461).

 

همچنین در تفصیل این بحث ضمن یک نگرش کلی به احکام شرعی سیاسی، اقتصادی، حقوقی، جزایی، نظامی و جز آن می فرماید:

باقی ماندن این احکام مقتضی ضرورت حکومت و ولایتی است که والایی قوانین الهی را حفظ کند و متکفل اجرای آن گردد. از آن گذشته حفظ نظام از واجبات مؤکد است و این واجب جز با وجود والی و حکومت به انجام نخواهد رسید. افزون بر آن حفظ مرزهای مسلمین از تهاجم و حفظ شهرهای مسلمین از غلبه متجاوزان در دیدگاه عقل و شرع واجب است و ترک این امور از جانب حکیم صانع معقول نیست (همان).

 

پس از آن نیز ایشان شرایط والی و حتی اختیارات او را در پرتو دلیل عقلی روشن می سازد و می فرماید:

عقل و نقل با همان متحدند در اینکه والی باید عالم به قوانین (فقیه) و عادل در میان مردم و در اجرای احکام باشد. بنابراین امر حکومت به عهده فقیه عادل نهاده می شود و هم اوست که صلاحیت ولایت مسلمین را دارد (همان، ص 465) .

 

همان طور که بیان شد پیش از امام خمینی این مسأله مورد توجه بسیاری از فقیهان، بویژه مرحوم احمد نراقی و آیت ا... بروجردی نیز واقع شده است برای نمونه احمد نراقی در این مورد می نویسد:

بی تردید در هر امری از امورات که اینگونه با زندگی انسان آمیخته باشد، بر خداوند رئوف حکیم است که والی و سرپرست و متولی بر آن را معین سازد (استناد به قاعده لطف) و فرض این است که از جانب شارع دلیلی بر نصب « شخص معین » یا بیان « کلی و غیرمعین » و یا نصب گروهی خاص جز شخص فقیه نداریم و این در حالی است که برای فقیه صفات زیبا و فضایل نیکویی وارد شده و این همه برای آنکه وی از طرف شارع مقدس به این مقام منصوب شده باشد کافی است.

بعد از آنکه ثابت شد که باید برای اداره این امور سرپرستی باشد و امکان ندارد که این امور بدونه ولی و حاکم بماند خواهیم گفت: در میان کسانی که امکان دارد ولایت داشته باشند فقیه قدر متیقن است (نراقی، 1378، ص 188).

 

شاید بتوان تفاوت میان دیدگاه امام و نراقی را در این بیان دانست که امام خمینی حکم عقل و مرحوم نراقی یک نوع نظر عقلایی را مطرح ساخته زیرا امام شرایط والی (فقیه و عادل بودن) را نه از باب قدر متیقن بلکه به حکم عقل می داند؛ ولی مرحوم نراقی ترجیح فقیه از غیر را از باب قدر متیقن دانسته است و تعیین این مسأله را می توان نوعی تشخیص عقلایی و عرفی دانست، هر چند استدلال امام تأکید بر حکم عقل دارد.

 

آیت الله بروجردی در بیان خویش نه تنها به دنبال کشف حکم که در پی کشف استدلال کلامی و جدلی از روایات می باشد. یعنی ضرورت حکومت را به مثابه یک  مسأله عقلی ولی ضرورت نصب فقیه را براساس حکم عقل از روایات اخذ می کند ( منتظری، بی تا، صص 72-78).

لذا مطرح می سازد در اجتماعی وظایف خاصی است که مربوط به حکومت است و به افراد مربوط نیست؛ وظیفه تک تک افراد نیست بلکه وظیفه قیم و نماینده اجتماع است و پس از آن این مقدمه را مطرح می کند که اسلام به مسأله حکومت توجه کرده و به دلیل جامعیتش آن را مهمل نگذاشته زیرا دین اسلام دین سیاست و جامعه است و احکام آن منحصر به عبادات نیست و اسلام امور اجتماعی را رها نکرده است. آنگاه می فرماید:

در صدر اول سائس مسلمین پیامبر (ص) و پس از آن ائمه اطهار (ع) و منصوبین آنها بوده اند. پس حتماً زراره و امثال او از امامان (ع) در باره حاکمیت زمان غیبت سؤال کرده اند و ائمه نیز جواب به نصب فقها داده اند، اما آن روایات مفقود شده است و فقط روایت مقبوله و مرفوعه مانده است.

 

پس از این مقدمات امر بین سه مسأله دایر است: 1- نصب غیرفقیه    2- عدم نصب 3- نصب فقیه. و چون دو امر اول بطلانش واضح است پس حتماً فقیه را نصب کرده اند (همان).

به طور کلی دلایل عقلی مورد نظر امام خمینی علاوه بر حکم عقل، قواعد کلی نبوت و امامت، قاعده لطف، اصل عدل و اصل حکمت الهی است (البیع، همان، ص 462). ادامه دارد/

علی ابوالعلی اقدسی

 

ولایت فقیه (بخش نخست)

واحد تحلیل سفیر هراز؛ از نگاه امام خمینی (ره) اصل ولایت فقیه از موضوعات بدیهی است یعنی از موضوعاتی است که تصدیق آنها با تصورشان همراه است و لذا نیاز به ارائه دلیل و برهان ندارند:

به این معنی که هرکس عقاید و احکام اسلام را حتی اجمالا دریافته باشد چون به ولایت فقیه برسد و آن را به تصور درآورد ،بی درنگ تصدیق خواهد کرد و آن را ضروری و بدیهی خواهد شناخت (امام خمینی،بی تا، ص 9). و اگر احتیاج به استدلال پیدا کرده ، علتش اوضاع اجتماعی مسلمانان عموما و حوزه های علمیه خصوصا می باشد. بر همین اساس ایشان در تایید موضوع  به مبادی دلیل و برهان می پردازد.  

از دیدگاه امام براهین و دلایل تایید و اثبات ولایت فقیه به دو بخش عمده براهین عقلی و ادله ی نقلی تقسیم می گردد. بعضی از شاگردان و پیروان او نیز ضمن توجه به تقسیم فوق، قسم سومی از براهین را که مرکب از عقل و نقل است مطرح کرده و بر دو دسته فوق افزوده اند و آن را دلیلی دانسته اند که برخی از مبادی و مقدمات آن را نقل و برخی دیگر را عقل تامین نماید (رجایی تهرانی،1379،ص 126 ).

همچنین می توان گفت که برخی از این براهین از جهتی دلایل فقهی است و بعضی دیگر دلایل کلامی محسوب می شود. بررسی تفاوت این دو نوع برهان و ارتباط آنها با یکدیگر خود نیازمند پژوهشی دیگر است. اما تذکر این نکته در اینجا مفید است که هرچند هر دلیل عقلی را نمی توان برهان کلامی و یا هر دلیل نقلی را برهان فقهی دانست ولی براهین عقلی اقامه شده در این مبحث رنگ کلامی دارند و با شیوه استدلالی جدلی بیان می شوند و ادله نقلی مطرح شده در حوزه فقه قرار می گیرند و به شیوه حقوقی مورد بحث قرار می گیرند.

امام خمینی ضمن اشاره به هر دو قسم از براهین با توجه به اینکه برهان عقلی را برهان تام دانسته است، از دلیل نقلی به عنوان مؤیدی بر آنچه از عقل به دست می آید استفاده می کند. برای نمونه در کتاب البیع می نویسد:

به تحقیق، لزوم برقراری حکومت برای بسط عدالت و تعلیم و تربیت و رفع ظلم و حفظ مرزها و منع از تجاوز اجانب از واضحترین داوریهای عقل است... و با این همه دلایل شرعی نیز بر این مسأله دلالت می کند (کتاب البیع، 1379 ، ص 462).

نگرش کلی به حکومت اسلامی و طرح نظریه ولایت فقیه و ضرورت آن به عنوان یک ضرورت عقلی در مجموعه های کلامی و فقهی متکلمان و فقیهان برجسته ای چون ملااحمد نراقی، صاحب جواهر و ... قبل از طرح این نظریه از سوی امام مطرح شده بود؛ ولی حضرت امام اهتمام و توجیهی خاص به دلایل عقلی ولایت فقیه داشته اند و جایگاه روشنی به لحاظ عقلی و برهان نظری برای نظریه ولایت فقیه مطرح  کردند که مورد توجه گذشتگان نیز بود. در این نظریه ایشان به بررسی جزئی تر و دقیق تر آن پرداخته است و ما در  اینجا دلایل و براهین مورد نظر ایشان را در دو بحث کلی براهین عقلی و نقلی مورد بحث قرار می دهیم. ادامه دارد/

علی ابوالعلی اقدسی

 

ولايت فقيه در كلام شهدا

با سلام و درود بر امام مهدي (عج )، محبوب دل عاشقان ولايت و اميد دل مستضعفان و امام مجاهدان؛ آن كه هرگاه ياد او مي‌كنم با سوز و گداز دل، آن كه اميد آمدن و ظهورش را مي‌كشم با مناجات با او و ريختن اشك؛ از اينكه دل حضرتش رابه درد آورده‌ايم شبها را به صبح مي‌آوريم و با عشق و محبت آن امام آتش به سياهي شب مي‌زنيم ./ مسعود محمودي

ادامه نوشته

میزان بسیجی بودن درتابعیت از ولایت وتضاد با دشمن است

رئیس سازمان بسیج مستضعفین روز گذشته با حضور در دوره آموزشی و تربیتی فرماندهان پایگاه های کل کشور درمجتمع تخصصی آموزشی سپاه مشهد به بیان خصوصیات بسیجیان پرداخت و گفت: میزان بسیجی بودن در تابعیت از ولایت و تضاد با دشمن است.

ادامه نوشته