ـ اول
نسل اولیهرچه روزگار را پشت سر می گذاریم و ثانیه های بیشتری ما را تحمل می کنند، زندگی کردنهایمان سخت تر می شود. مواجهه با ویژگی های متغیر انسان ها، درگیریهای رایج بین دولت ها، ایجاد فضاهای جدید در عرصه تکنولوژی و... همه و همه دست در دست هم می دهند، تا نسل های مختلف یک کشور از جهت ظاهری با هم اختلاف عمده ای داشته باشند. بعضی ها این اختلافات و تفاوت سلیقه ها را به مراجع اساسی و پایه ای اجتماع نسبت می دهند و بعضی دیگران را محصول اتفاقات لحضه ای می دانند. به نظر می رسد هر دو این تعابیر، تا حدودی درست باشد. از طرفی اساس اعتقادات نسلهای گوناگون در بعد مسایل مادی، اجتماعی، شکلی و... نسلها بسیار متفاوت است. به عنوان مثال سی سال پیش در بین نوجوانان نهایت آرزو داشتن یک دو چرخه بود. در واقع دوچرخه همواره زیر پای خوشبخت ترین بچه ها بود، اما حالا گذشته از این که نوجوانان به دوچرخه به عنوان یک وسیله ی پر تحرک، علاقه ای ندارند، همواره وسیله ای چیزهای مدرن تر، ساکن تر و کم زحمت تری را طلب می کنند.

غرض از مثال اینکه خواسته های مادی بیشتر به فراخور ارتباطش دستخوش تغییرات می شود. اما خواسته های معنوی چطور؟ به نظر می رسد این مورد اصلاً مثل خواسته های مادی نیست. دلیل روشن و بدیع آن بعثت پیامبر است. اگر خواسته های معنوی نیز مثل جنبه های مادی به سرعت دستخوش تغییرات می شد، در هر فصل ما نیاز به پیامبری جدید داشتیم؛ اما پس از تکمیل دین و نبوت پیامبر خاتم، دیگر در خواسته های معنوی انسانها تغییری یافته نمی شود و اگر چیزی به فراخور زمان مشاهده می شود، ناشی از کمال جویی است، یعنی دست یابی به انتهای آنچه در دین خاتم آمده است.

ـ دوم

نسل دومیبا توجه به نکات بالا، باید بگویم چند وقتی است در گفتمان مردان اجتماع وسیاست از ما جوانان با تعبیری جدید و متفاوت یاد می کنند و می گویند: نسل سومی ها. به نظر می آید زیر بار این عنوان رفتن کمی سخت است. تعبیر نسل سومی های انقلا ب آنگاه پذیرفتنی است که ما قائل به این باشیم که در هر نسل روش و دیدگاه های انقلابی تغیر کرده است و حلا ما نسل سومی هستیم که برداشتی از انقلاب به همراه داریم. این نکته حکایت همان خواسته های مادی و معنوی است. از آنجا که نیازهای معنوی ما به عنوان افراد یک جامعه دیندار، دستخوش تغیر نشده است؛ روا نیست خود را نسلِ سومی انقلاب بدانیم. خواسته های عدالت خواهانه و کفر ستیزی انقلا ب،هنوز در وجود ما زنده است. ما هم مثل شهید مطهری ها، شهید بهشتی ها و... که خون خود را در راه عقیده ی انقلابی خود دادند، حاضریم زندگیمان را در راه اعتقاداتمان بدهیم. خلاصه این که ما هنوز نسل اول انقلاب هستیم و خواهیم بود. شاید جبر روزگار رنگ لباس هایمان را تغییر داده است، اما شاخص های اعتقادی مان تغییر نکرده است. به هر حال انقلاب اسلامی تا ظهور حضرت صاحب (عج) یک نسل بیشتر ندارد، حتی اگر این انقلاب تا چندین و چند سال به طول بیانجامد که انشاءا... می انجامد. به هر حال ما برای همیشه نسل اولی هستیم.

ـ سوم

نسل سومیاین حرفها را از آن جهت تقدیم کردم که بدانیم حالا که ربع قرن انقلاب را جشن می گیریم، یادمان باشدآرمان هایمان چه بود... امام راحل چه می خواست و ما برای انقلاب چه کردیم؟ نکند با مرز بندیهای رایج، ما را از پیشوایان خود جدا سازند...